روستای خسروشیرین

با سلام و احترام خدمت بازدیدکنندگان محترم،

ضمن تشکر از شما به خاطر بازدید و همراهی همیشگی با مجموعه‌ی خسروشیرین از دریچه‌ی دوربین، به آگاهی می‌رساند مطالب مرتبط با «خسروشیرین از دریچه‌ی دوربین» از آدرس زیر قابل دسترسی است.

Khosrowshirin.ir

روستای خسروشیرین...

حاج اسدقلی شهبازی را بیش از هر چیز با حضورش در هیئت ابوالفضل می‌شناسند. با نوای «ابَلفضل» و «وای حسین کشته شد». با عزاداری‌اش پیشاپیش دسته عزاداری در هیات ابوالفضل. امروز، یکم آذرماه ۱۳۹۹، حاج اسدقلی، علم عزای حسین را بر زمین نهاد و به دیدار جوان شهیدش کرامت و مولایش حسین شتافت.درگذشت حاج اسدقلی شهبازی را به همسر محترمشان، فرزندان، بستگان، دوستان و آشنایان صمیمانه تسلیت عرض می‌کنم.برچسب‌ها: تسلیت, وفات۱۳۹۹نوشته شده توسط   | لینک ثابت | روستای خسروشیرین...ادامه مطلب

khossrowshirin پیرمردی بود که همیشه زیر آفتاب مایل عصرگاهی، پشت مسجـد ولیعصــر زیر خانه‌ی حسن‌خان رو به رودخانه می‌نشست، دست‌ها را بر عصا حمایل می‌کرد و از پشتِ شیشه‌های ضخیم عینک‌ ته‌استکانی‌اش به گذر پر شتاب آب رودخانه خیــره می‌ماند. تنهایی و تنهایی!شاید کسی تا خود به این سن و این مرحله نرسد توان درک آن را نداشته باشد. آدمی که تنها می‌شود، حتی جنبش کوچکترین جنبنده و هر صـدایی هم برایش غنیمت است، مثل صدای جیرجیرکی تنها از میان باغچه تابستان! بسا که همین صداهای گنگ و خف و بی‌معناست که ما را از همهمهٔ افکارمان برهاند؛ تنهایی جولانگاه افکار پریشان و هزاران سوال بی‌جواب است که در گذر عمر در خود گره می‌خورند، در گوشه‌گوشهٔ ذهن تلنبـار می‌شوند و در سکوتِ بیرون، کنسرت فریـادِ درون به پا می‌کنند. شاید همین بود که پیرمرد روزهایش را با نگاه به گذر پرشتاب رودخانه که صدای بَم آب پر خروشش همهٔ دیگر صداها را خفه می‌کرد، می‌گذرانـد! فـرار از تنهایی، فرار از همهمهٔ درون و غرق شدن در هیاهوی جهان بیرونی!ما بچه‌ها، مدرسه که تمام می‌شد، از سر انـرژی دوران کودکی، مسیر صاف مدرسه را هزار پیچ و خم می‌دادیم و یکی از این پیچ‌ و تاب‌های راه، گذر از زیر صخره‌ی بزرگی بود که پایین‌دست خانه حسن‌خان و بالادست خانه‌ی زنده‌یاد علی‌پنـاه ملایی واقع شده بود و از زیر آن آب با چنـان شدتی میگذشت که به آن به اصطلاح محلی کَفکفی میگفتیم. از آنجا که می‌رفتیم حس می‌کردیم شجاعانه‌ترین کار را می‌کنیم که البتـه با حماقت فرقی نداشت؛ قدمی اشتباه و رود خروشان! تکلیفمان معلوم بود! خدا رحمت کند مرحوم عمه همایون را که نماد مهـر و عاطفه بود و همیشه آن اطراف حواسش به بچه‌ها بود. با نگرانی رفت و آمد بچه‌ها را زیر نظر داشت، روستای خسروشیرین...ادامه مطلب

درگذشت نابهنـگام مِهــدی یعقوبی را که در اوج جوانی در اثر بیمـاری مغـزی چشم از جهـان فرو بست، به مادر و همسـر داغـدیده، فرزند، برادر و خواهـران عزادار و سایـر دوستـان و آشنایان تسلیت عرض می‌کنم.خانواده مهـدی در تصمیمی نوع‌دوستـانه که باید الگـوی عمل همه ما باشد، اقـدام به اهـدای اعضـای بدن او کردند. مهـدی اگرچه دست از حیات شست، اما قلبش هنوز در جایی می‌تپـد و وجـودش زندگی را دیگـران هدیـه کرد و این حد اعلای کار خیـر است.برچسب‌ها: تسلیتنوشته شده توسط   | لینک ثابت | روستای خسروشیرین...ادامه مطلب

معمولا عادت ندارم متن‌هایی را کپی و در این وبلاگ استفاده کنم. اما این متن به دلم نشست.برخی والدین امروزی، خود نیاز به تربیت دارند !!!در منزل دوستی که پسرش دانش‌آموز ابتدایی بود و داشت تکالیف درسی‌اش ر روستای خسروشیرین...ادامه مطلب

ابتدایی بودیم، احتمالا کلاس چهارم. انتخابات مجلس شورای اسلامی بود و کاندیداها گرم تبلیغات بودند و هر فامیل و باند و دار و دسته‌ای تلاش می‌کرد که ثابت کند کاندیدای خودش طرفدار بیشتری دارد. حس و حال انت روستای خسروشیرین...ادامه مطلب

با نظم و ترتیب، یک جا نشستند!

زمستان ۱۳۹۸، روستای خسروشیرین از دریچه‌ی دوربین!

 

روستای خسروشیرین...

با نظم و ترتیب، یک جا نشستند!

زمستان ۱۳۹۸،‌ روستای خسروشیرین

 

روستای خسروشیرین...

با نظم و ترتیب، یکجا نشستند!

زمستان 1398

 

روستای خسروشیرین...

عکاس این عکس اگر کمی دقت بیشتری به خرج می‌داد، می‌توانست یک عکس بی‌نظیر بیافریند. با این حال، عکس خوبی شده است. مردم مغموم، یا مردمی که در برابر هم‌ولایتی دیگری که عزیز از دست داده است تظاهر به غم می‌ روستای خسروشیرین...ادامه مطلب